چگونه صلح و آرامش تأمين مى گردد؟!

ساخت وبلاگ

 

محمد ضياء احدى ١٥- قوس - ١٣٩٧ خورشيدى

واژه   آرامش   مسئله مهم زندگانى و نعمت بزرگ پروردگار است كه هر فرد كره زمين به آن نيازمندى دارد. صلح در كشور عزيزمان پديده كمياب است كه حتى جنگجويان طرفدار صلح و آرامش مى باشند، همان گونه كه واژه صلح خيلى ها مهم و قابل پسند است در كتاب عظيم الشأن هم به صلح، برادرى و آرامش امر و سفارش شده است. آيه (10) سوره (49، حجرات) بنابر اوامر پروردگار تمام خوشبختی ها در صلح و آرامش نهفته و وجود دارد. در فضای صلح و مفاهمه است که انسان‌ها می تواند به سوی پيشرفت و رشد علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گام بردارند. بنا بر این با گذشت كمتر از دو دهه از عمر نظام مبتنی بر حاکمیت قانون، ارزش‌های دموکراسی و با پشتیبانی جامعه جهانی؛ در ابعاد گوناگون هنوز هم از نواحی مختلف دچار بحران و چالش‌های داخلی و منطقه‌ای می‌باشد.

جغرافیائی حساس و ژئوپولتیک افغانستان سبب گردیده تا بحران منازعه و خشونت تبدیل به یک اصل ناتمام برای این کشورگردد، و از جانب هم گسستگی‌های فرهنگی، سیاسی و فکری میان اقوام، احزاب و جریان‌های سیاسی در داخل كشور نیز سبب شده تا افغانستان به جای پیمودن سیری صعودی‌اش در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی بیشتر در دام منازعات داخلی و بازی‌های منطقه‌ای گرفتار و نابود گردد. با وجود اين همه چالش ها و عوامل دیگری داخلی و خارجی سبب گردیده تا هیچ گاهی در کشور آرامش تحکیم نگردد. در این مقاله به بررسی موارد می‌پردازیم که ما در رسیدن صلح پایدار و زندگی مسالمت آمیز نائیل آییم، و روش‌های را که به معرفی گرفته ایم چنانچه از سوی دولت و مردم كشور به درستی به کارگرفته شود، می‌تواند به توقف جنگ و خشونت کمک نموده و مبنای یک زندگی مسالمت آمیز قرار گیرد. منظور از صلح در این نوشتار، صرف پایان دادن به جنگ و ختم در گیری نبوده، بلکه پایان دادن به هرگونه خشونت است که به موجب تفاوت‌ها و اختلافات عقیدتی، دینی، نژادی، اختلاف در منافع، منازعه بر سر قدرت یا به موجب ترس از یکدیگر و احساس ناامنی پدید می‌آید. راهکار های که باید در تأمین صلح به پیش گرفته شود باید در کنار ایجاد صلح، به گسترش، حفظ و پایداری آن نیز کمک نماید. به عنوان یک شهروند آنچه که درآوردن صلح و ثبات در افغانستان سودمند واقع می‌شود موارد است که به گونه فشرده به آن پرداخته می‌شود.

1. ایجاد زمینه اشتغال زایی از طریق حکومت و سکتور خصوصی در شهرها و دهات به گونه گسترده.

2. ایجاد مراکز آموزشی و پرورشگاه ها در سطح مرکز و ولایات به گونه توسعه یافته تا مجال بی کاری و ولگردی را به نسل نوین فراهم نسازد.

3. تقویت نهادهای امنیتی و استخباراتی برای خنثا سازی تحرکات مخالفین در کنار روند گفتگوها صلح.

4. اصلاحات در ساختار و برنامه‌های شورای عالی صلح.

5. اعتماد سازی منطقه‌ای، از نظر منطقوی دولت‌های افغانستان و همسایه به توسعه همکاری‌های اقتصادی ضرورت دارند. این امر به نوبه خود سبب تقویت مناسبات بین این کشورها شده و در رسیدن به ثبات وسیع منطقوی کمک می‌نماید.

6. گفتگوهای فراگیر و دخیل ساختن گروپ‌ها و اقشار مختلف جامعه به ویژه جامعه مدنی به مثابه جناح‌های بازیگر غیر دولتی سبب مشروعیت بخشی به صلح می‌شود.

7. خلع سلاح نیروهای مسلح غیر مسؤل و ایجاد فرصت‌های آموزشی و کاریابی برای جنگجویانی که به پروسه صلح پیوسته اند.

8. ایجاد وحدت ملی از طریق منابر و واضیح نمودن آیات قرآن در رابطه به توحید و برادری، تا زمانی‌که به اختلافات و کشمکش‌های درونی میان اقوام مختلف ساکن در افغانستان رسیدگی صورت نگیرد، پروسه صلح به ناکامی مواجه می‌شود. زیرا این اختلافات و تعصبات قومی، مذهبی و زبانی نیز می‌تواند پروصه صلح را به چالش جدی روبرو سازد. قومیت و برتری جوئی‌های قومی، اختلاف برانگیز بوده و به عنوان مانع فرا راه وحدت ملی عرض وجود کرده و می‌کند.

9. بلند بردن سطح آگاهی جامعه، سطح آگاهی و بینش سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان درحد پائین است که درعرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تاثیر سوء گذاشته است، تجارب کشورهای جهان وتاریخ پیشرفت و ترقی ممالک دنیا به وضوح ثابت کرده است، تا زمانی که زیربنای فکری جامعه درست پی‌ریزی نشود، نایل شدن به یک زندگی آرام و مرفه و رسیدن به صلح دایمی و سراسری ناممکن است، و تلاش برای پیشرفت و ترقی جامعه و کشور، امری بی هوده است.

10. تقویت ارزش‌های دموکراتیک، زیرا نظام که بر مبنای دموکراسی بناءیافته باشد، قدرت اصلی در اختیار مردم قرار دارد و مردم حق دارند پیرامون سرنوشت سیاسی شان تصمیم بگیرند. در همچو یک فضای باز و آزاد، شهروندان می‌توانند بدون مداخله صریح دولت و بدون اعمال هیچ‌گونه فشاری خواسته‌ها و مطالبات قانونی خویش را مطرح نموده و فعالیت‌های صلح آمیز و نیز مسؤلیت‌های خود را در قبال جامعه تعیین نمایند.

11. تأمین عدالت، یکی از پیش نیازهای ایجاد صلح سراسر بر قراری عدالت است. نبود برابری یکی از موضوعات است که درکنار سائیر موارد باعث بی‌ثباتی در افغانستان شده است.

12. صلح بر مبنای یک قاعدۀ وسیع استوار باشد و بتواند صدای واحد ملت افغانستان را بازتاب دهد.

13. فراهم کردن بستر های داخلی صلح، زیرا صلح بیرونی یا غیر واقع بینانه خواهد بود یا این که بسیار شکننده به نظر می‌رسد صلح اگر از منظر فنّی آن نگاه شود و به معنای شکل‌دهی به چارچوب‌های امنیت روانی، فردی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در داخل کشور باشد، تا زمینه برای برهم زدن آن باقی نماند.

14. تقویت آزادی بیان، آزادی بیان بهترین راه برای آگاهی و زدودن غبار جهل و نادانی افکار عامه می‌باشد، جایگاه برای تنگ نظران و تاریک اندیشان باقی نمی‌ماند، صلح و صمیمیت راه باز می‌کند و ظلم و ستمکاری رخت می‌بندد، موجودیت آزادی بیان به معنای موجودیت صلح است زیرا این دو تضمین کننده یکدیگر است.

15. سیاست خارجی سنجیده شده که بتواند کشورهای متضاد منافع در منطقه را ( آسیای میانه، روسیه، هند و پاکستان) راکه بیشتر منافع امنیتی شان در قالب نگرانی‌هایی است که از جانب نیروهای بین المللی دارند، از این منظر باید صلح افغانستان منافع امنیتی آنان را تضمین کند.

16. تقویت و تسریع بیشتر حکومت داری خوب و رسیدگی با مردم محل با فراهم سازی خدمات اجتماعی، امکانات و دسترسی به فرصت‌های آموزشی و اشتغال زایی.

17. در این جا مراد از بلند بردن آگاهی بیانگر موضوعات و مواردی است که بتواند، مردم را در شناخت فرهنگ و حقوق یکدیگر و نیز تشخیص منافع ملی و شناسایی مواردی که به منافع ملی آسیب می رساند، کمک نماید.

18. استفاده از تجارب کشورهای دیگر که با سرنوشت مشابه افغانستان رو به رو بوده اند. لذا باید اذعان نمود که صلح تنها پدیده است که می‌تواند با خود تمامی خوشبختی‌ها و امیدها وآرمان‌های دیرینه همگی را جامه عمل بپوشاند. صلح یکی از مهمترین و اساسی ترین مسئله است که در حیات یک کشور بالا تر از همه مسائیل باید مورد بحث قرار داشته باشد و بدون صلح، امنیت و آزادی هیچ ملتی به خواست‌های مادی و معنوی‌شان نمی رسند و نمی‌توانند دست یابند و یا به آن نائل آیند. در صورت که صلح نباشد مردم آن جامعه نه تنها که به فکرکار، پیشرفت، اختراع، تولید … نیستند؛ بلکه به این می‌اندیشند که   چگونه   زنده بمانند دیگر به این نمی اندیشند که چطور زندگی کنند. نیاز مردم افغانستان به صلح، فراتر از مصالحه با مخالفین است و این به معنی این است که باید تمام عواملی که باعث ایجاد تنش و اختلافات در میان مردم می‌شود، شناسایی شده و از بین برده شوند. تا مردم و جامعه در فضای کاملأ آرام بخش در سدد پیشرفت و ارتقأی زندگی باشند و روز خودکفا شدن و تطور را چون کشور چین و سائیر کشورهای خودکفا لحظه شماری نمایند.

پدیده معماری...
ما را در سایت پدیده معماری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8civil-constructions3 بازدید : 134 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 9:27